معنی فارسی filthifying

B1

عملاً در حال کثیف کردن، به کسی یا چیزی اشاره دارد که در حال آلودن فضای اطراف خود است.

The process of making something dirty or filthy

example
معنی(example):

آنها با زباله‌هایشان محیط را کثیف می‌کنند.

مثال:

They are filthifying the environment with their waste.

معنی(example):

کثیف کردن مناطق شهری نگرانی روزافزونی برای برنامه‌ریزان شهری است.

مثال:

Filthifying urban areas is a growing concern for city planners.

معنی فارسی کلمه filthifying

: معنی filthifying به فارسی

عملاً در حال کثیف کردن، به کسی یا چیزی اشاره دارد که در حال آلودن فضای اطراف خود است.