معنی فارسی fingerings
B1تکنیک‌های مختلف قرار دادن انگشتان بر روی سازها که به تولید صداها و نواهای مختلف کمک می‌کند.
The various finger placements or techniques used on a musical instrument to produce notes.
- noun
The act of using one's fingers in the playing of a musical instrument.
A specific method of using the fingers to play an instrument.
That chord has two fingerings.
The act of using the fingers to penetrate and sexually stimulate one's own or another person's vagina or anus.
A thick woollen yarn for stockings.
فینگرینگ‌ها به قرارگیری خاص انگشت‌ها بر روی یک ساز موسیقی اشاره دارند.
Fingerings refer to the specific placements of fingers on a musical instrument.
فینگرینگ‌های مختلف می‌توانند صداهای منحصربه‌فردی را روی یک گیتار ایجاد کنند.
Different fingerings can create unique sounds on a guitar.
معنی فارسی کلمه fingerings
:
تکنیک‌های مختلف قرار دادن انگشتان بر روی سازها که به تولید صداها و نواهای مختلف کمک می‌کند.
