معنی فارسی fingerling

B1

انگشت‌زک، به ماهی‌های جوان یا کوچک، به‌ویژه آنهایی که هنوز کامل رشد نکرده‌اند، اشاره دارد.

Young fish that are just a few weeks old, often used in aquaculture and fishing.

noun
معنی(noun):

A young salmon or trout.

معنی(noun):

A type of small potato grown primarily in North America.

معنی(noun):

Any finger-sized version of something typically larger.

example
معنی(example):

آکواریوم چندین ماهی کوچک، از جمله انگشت‌زک‌ها داشت.

مثال:

The aquarium had many small fish, including fingerlings.

معنی(example):

ماهی‌گیران معمولاً انگشت‌زک‌ها را برای پر کردن حوضچه‌های خود خریداری می‌کنند.

مثال:

Fishermen often buy fingerlings to stock their ponds.

معنی فارسی کلمه fingerling

: معنی fingerling به فارسی

انگشت‌زک، به ماهی‌های جوان یا کوچک، به‌ویژه آنهایی که هنوز کامل رشد نکرده‌اند، اشاره دارد.