معنی فارسی finnier

B1

بامزه‌تر، بیشتر از حدی که معمولاً در نظر گرفته می‌شود.

More funny; a comparative form of funny.

example
معنی(example):

او در بین دو خواهر، بامزه‌تر است.

مثال:

She is the finnier of the two sisters.

معنی(example):

جوک‌های او همیشه از جوک‌های من بامزه‌تر است.

مثال:

His jokes are always finnier than mine.

معنی فارسی کلمه finnier

: معنی finnier به فارسی

بامزه‌تر، بیشتر از حدی که معمولاً در نظر گرفته می‌شود.