معنی فارسی firesideship

B1

دوستی و ارتباط نزدیک در کنار آتش، مخصوصاً در فضای غیررسمی.

A bond or fellowship developed in a relaxed atmosphere near a fire.

example
معنی(example):

دوستی آنها بین آتش، فضایی گرم و دلپذیر ایجاد کرد.

مثال:

Their firesideship created a warm and inviting atmosphere.

معنی(example):

دوستی آنها در طول سفر کمپینگ، ارتباطشان را تقویت کرد.

مثال:

The firesideship during their camping trip strengthened their bond.

معنی فارسی کلمه firesideship

: معنی firesideship به فارسی

دوستی و ارتباط نزدیک در کنار آتش، مخصوصاً در فضای غیررسمی.