معنی فارسی firesider

B1

محل یا شخصی که آتش را نگهداری می‌کند و اطراف آن جمع می‌شوند.

A person or a setting where a fire is maintained, often used for gathering.

example
معنی(example):

همه ما دور آتش‌ساز جمع شدیم تا از گرما لذت ببریم.

مثال:

We all gathered around the firesider to enjoy the warmth.

معنی(example):

آتش‌ساز مکان مناسبی برای قصه‌گویی بود.

مثال:

The firesider was the perfect spot for storytelling.

معنی فارسی کلمه firesider

: معنی firesider به فارسی

محل یا شخصی که آتش را نگهداری می‌کند و اطراف آن جمع می‌شوند.