معنی فارسی fireshaft

B1

مکانیزمی که برای هدایت دود یا گازهای حاصل از آتش‌سوزی طراحی شده است.

A shaft designed to channel smoke during a fire.

example
معنی(example):

شفت آتش اجازه می‌دهد که دود در حین آتش‌سوزی خارج شود.

مثال:

The fireshaft allows smoke to escape during a fire.

معنی(example):

در صورت آتش‌سوزی، شفت آتش مسیر ایمنی برای دود فراهم می‌کند.

مثال:

In case of a fire, the fireshaft provides a safe passage for smoke.

معنی فارسی کلمه fireshaft

: معنی fireshaft به فارسی

مکانیزمی که برای هدایت دود یا گازهای حاصل از آتش‌سوزی طراحی شده است.