معنی فارسی fit to bust
B2به حدی پر بودن یا شلوغ بودن که به زودی کنترل ناپذیر شود.
Overflowing or excessively full; also can mean extremely excited.
- IDIOM
example
معنی(example):
چمدان به دلیل packed بودن با تمام لباسها، به حد انفجار رسیده بود.
مثال:
The suitcase was fit to bust with all the clothes stuffed inside.
معنی(example):
او قبل از کنسرت از هیجان به حد انفجار رسیده بود.
مثال:
She was fit to bust with excitement before the concert.
معنی فارسی کلمه fit to bust
:
به حدی پر بودن یا شلوغ بودن که به زودی کنترل ناپذیر شود.