معنی فارسی fittiest
B1فیت ترین، صفتی برای توصیف فردی که از نظر سلامت و تناسب اندام در بهترین حالت قرار دارد.
The most fit or in the best physical condition.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
او فیت ترین ورزشکار در مسابقه است.
مثال:
She is the fittiest athlete in the competition.
معنی(example):
او سخت کار کرد تا فیت ترین فرد در تیمش شود.
مثال:
He worked hard to become the fittiest in his team.
معنی فارسی کلمه fittiest
:
فیت ترین، صفتی برای توصیف فردی که از نظر سلامت و تناسب اندام در بهترین حالت قرار دارد.