معنی فارسی fittyfied

B1

فیت یفاید، واژه‌ای غیررسمی برای توصیف حالتی از آمادگی یا تناسب عالی.

Informally describing a state of being very fit.

example
معنی(example):

بعد از ماه‌ها تمرین، او احساس فیت یفاید کرد.

مثال:

After months of training, he felt fittyfied.

معنی(example):

او پس از اتمام برنامه تمرینی خود احساس فیت یفاید کرد.

مثال:

She was fittyfied after completing her workout routine.

معنی فارسی کلمه fittyfied

: معنی fittyfied به فارسی

فیت یفاید، واژه‌ای غیررسمی برای توصیف حالتی از آمادگی یا تناسب عالی.