معنی فارسی flagman

B1

افسر پرچم، شخصی که در مکان‌های خاص برای هدایت ترافیک یا رویدادها استفاده می‌شود.

A person who directs traffic or signals in various events.

noun
معنی(noun):

A man who carries a flag, especially one used for signalling.

example
معنی(example):

افسر پرچم شروع مسابقه را علامت‌گذاری کرد.

مثال:

The flagman signaled the start of the race.

معنی(example):

او به عنوان افسر پرچم در تقاطع شلوغ کار می‌کرد.

مثال:

He worked as a flagman at the busy intersection.

معنی فارسی کلمه flagman

: معنی flagman به فارسی

افسر پرچم، شخصی که در مکان‌های خاص برای هدایت ترافیک یا رویدادها استفاده می‌شود.