معنی فارسی flakeless
B1بدون فلاک، به معنای سطوحی که هیچ تکه یا پوستهای ندارند.
Describing a surface that is smooth without chips or flakes.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
سطح بدون پوسته، صاف و یکنواخت است.
مثال:
A flakeless surface is smooth and even.
معنی(example):
پوشش جدید بدون پوسته است و مقاوم میباشد.
مثال:
The new coating is flakeless and durable.
معنی فارسی کلمه flakeless
:
بدون فلاک، به معنای سطوحی که هیچ تکه یا پوستهای ندارند.