معنی فارسی flamberge

B2

فلانبرگ، شمشیری با تیغه‌ دندانه‌دار که به خاطر شکل خاصش محبوب است.

A sword with a distinctive wavy blade, typically associated with German longswords.

example
معنی(example):

تیغه فلانبرگ در نور آفتاب درخشش داشت.

مثال:

The flamberge's blade glinted in the sunlight.

معنی(example):

او فلانبرگ خود را به سایر جمع‌آورندگان نشان داد.

مثال:

He showed off his flamberge to the other collectors.

معنی فارسی کلمه flamberge

: معنی flamberge به فارسی

فلانبرگ، شمشیری با تیغه‌ دندانه‌دار که به خاطر شکل خاصش محبوب است.