معنی فارسی flammulation
B1عمل یا فرآیند ایجاد شعلههای آتش.
The process or act of producing flames.
- NOUN
example
معنی(example):
فلومولاسیون گاز شعله زیبایی ایجاد کرد.
مثال:
The flammulation of the gas created a beautiful flame.
معنی(example):
دانشمندان فلومولاسیون را در آزمایشگاه تجزیه و تحلیل کردند.
مثال:
Scientists analyzed the flammulation in the laboratory.
معنی فارسی کلمه flammulation
:
عمل یا فرآیند ایجاد شعلههای آتش.