معنی فارسی flaucht
B1فلوخت به عمل یا حالت ایجاد صدای خاصی در هنگام تعجب یا شوک اشاره دارد.
To utter a sound due to surprise or shock.
- VERB
example
معنی(example):
او هنگام تعجب یا شوک فلوخت میزند.
مثال:
She flaucht when she is surprised or shocked.
معنی(example):
او در مباحثات شدید معمولاً فلوخت میزند.
مثال:
He tends to flaucht during intense discussions.
معنی فارسی کلمه flaucht
:
فلوخت به عمل یا حالت ایجاد صدای خاصی در هنگام تعجب یا شوک اشاره دارد.