معنی فارسی fleeches

B1

کلاهبرداری‌ها یا اقداماتی که به دیگران ضرر می‌زنند.

Instances or acts of cheating or swindling.

example
معنی(example):

او به خاطر کلاهبرداری‌هایی که انجام داده سزاوار مجازات است.

مثال:

He deserves a punishment for the fleeches he committed.

معنی(example):

کلاهبرداری‌ها معمولاً منجر به شهرت بد می‌شوند.

مثال:

Fleeches often lead to a bad reputation.

معنی فارسی کلمه fleeches

: معنی fleeches به فارسی

کلاهبرداری‌ها یا اقداماتی که به دیگران ضرر می‌زنند.