معنی فارسی fleechment

B1

عمل کلاهبرداری یا سواستفاده از منابع مالی.

The act of swindling, particularly in financial matters.

example
معنی(example):

کلاهبرداری از وجوه برای سال‌ها بدون توجه باقی ماند.

مثال:

The fleechment of the funds went unnoticed for years.

معنی(example):

او با اتهاماتی مربوط به کلاهبرداری در کسب و کارش روبه‌رو بود.

مثال:

He faced charges related to fleechment in his business.

معنی فارسی کلمه fleechment

: معنی fleechment به فارسی

عمل کلاهبرداری یا سواستفاده از منابع مالی.