معنی فارسی fleecily
B1به شکلی لطیف و دلنشین، مانند پشم که نرم و انحنادار است.
In a soft and pleasing manner, characteristic of fleece.
- ADVERB
example
معنی(example):
برهها به آرامی از میان دشت عبور کردند.
مثال:
The sheep walked fleecily through the field.
معنی(example):
او به طرز دلنشینی صحبت کرد و سعی داشت جذاب باشد.
مثال:
She spoke fleecily, trying to be charming.
معنی فارسی کلمه fleecily
:
به شکلی لطیف و دلنشین، مانند پشم که نرم و انحنادار است.