معنی فارسی fleetingness

B2

زودگذری، حالت یا کیفیت چیزی که به سرعت می‌گذرد یا باقی نمی‌ماند.

The quality of lasting for a very short time.

example
معنی(example):

زودگذری زمان ما را به یاد داشته‌بودن هر لحظه تشویق می‌کند.

مثال:

The fleetingness of time reminds us to cherish every moment.

معنی(example):

او اغلب در مورد زودگذری جوانی تأمل می‌کند.

مثال:

She often reflects on the fleetingness of youth.

معنی فارسی کلمه fleetingness

: معنی fleetingness به فارسی

زودگذری، حالت یا کیفیت چیزی که به سرعت می‌گذرد یا باقی نمی‌ماند.