معنی فارسی fleshings
B1استخوانها، به بافتهای نرم و گوشت مانند در موجودات زنده اطلاق میشود که معمولا با پوست پوشیده شدهاند.
Soft tissues associated with the body, often referring to the flesh of animals.
- noun
noun
معنی(noun):
Flesh-coloured tights (worn by actors or dancers)
example
معنی(example):
هنرمند از استخوانهای واقعی برای ایجاد یک مجسمه واقعی استفاده کرد.
مثال:
The artist used fleshings to create a realistic sculpture.
معنی(example):
در زیستشناسی، استخوانها میتوانند به بافت نرم یک ارگانیسم اشاره کنند.
مثال:
In biology, fleshings can refer to the soft tissue of an organism.
معنی فارسی کلمه fleshings
:
استخوانها، به بافتهای نرم و گوشت مانند در موجودات زنده اطلاق میشود که معمولا با پوست پوشیده شدهاند.