معنی فارسی fleshpots
B2محلهایی که در آن سرگرمیهای مادی و لذتجویی میشود، معمولا با تمرکز بر روی تفریحات و فعالیتهای جسمی.
Places known for indulgence in physical pleasures, often associated with entertainment and hedonism.
- noun
noun
معنی(noun):
A place offering entertainment of a sensual or luxurious nature.
example
معنی(example):
این شهر به خاطر مکانهای سرگرمی و شبزندهداری آن شناخته شده است.
مثال:
The city is known for its fleshpots filled with entertainment and nightlife.
معنی(example):
مکانهای تفریحی گاهی میتوانند به تردیدهای اخلاقی منجر شوند.
مثال:
Fleshpots can sometimes lead to moral dilemmas.
معنی فارسی کلمه fleshpots
:
محلهایی که در آن سرگرمیهای مادی و لذتجویی میشود، معمولا با تمرکز بر روی تفریحات و فعالیتهای جسمی.