معنی فارسی flet

B1

فلت کردن؛ فرایند افزودن پر به نوک پیکان‌ها به منظور بهبود دقت پرتاب آن‌ها.

The process of adding feathers to the nock end of an arrow to stabilize its flight.

example
معنی(example):

آن‌ها تصمیم گرفتند قبل از مسابقه نزدیک، پیکان‌ها را فلت کنند.

مثال:

They decided to flet the arrows before the upcoming tournament.

معنی(example):

فلت کردن پیکان‌ها مهارتی است که نیاز به تمرین دارد.

مثال:

Fletching arrows is a skill that requires practice.

معنی فارسی کلمه flet

: معنی flet به فارسی

فلت کردن؛ فرایند افزودن پر به نوک پیکان‌ها به منظور بهبود دقت پرتاب آن‌ها.