معنی فارسی fleshquake
B1زلزله گوشت؛ به تجربهای شدید و ناگهانی از ترس یا وحشت اشاره دارد که میتواند بدن را به لرزه درآورد.
A sudden and intense experience of fear, often causing a physical reaction.
- OTHER
example
معنی(example):
اعلام فیلم ترسناک جدید باعث زلزلهای از هیجان بین طرفداران شده بود.
مثال:
The announcement of the new horror film caused a fleshquake among the fans.
معنی(example):
زلزلهای از وحشت در طول صحنه هیجانانگیز سالن را فرا گرفت.
مثال:
A fleshquake swept through the audience during the suspenseful scene.
معنی فارسی کلمه fleshquake
:
زلزله گوشت؛ به تجربهای شدید و ناگهانی از ترس یا وحشت اشاره دارد که میتواند بدن را به لرزه درآورد.