معنی فارسی fleshmonger
B1فروشنده گوشت، به ویژه شخصی که گوشت خام را میفروشد و ممکن است در برخی مواقع به طور خاص به انسانی که بدن انسان را برای استفاده تجاری میفروشد اشاره داشته باشد.
A seller of flesh, particularly in reference to meat, and can sometimes refer to someone who trades in human bodies.
- NOUN
example
معنی(example):
بازار گوشت به خاطر فروشندگان گوشتش مشهور بود.
مثال:
The meat market was notorious for its fleshmongers.
معنی(example):
در زمانهای قرون وسطی، فروشندگان گوشت غالباً با معضلات اخلاقی مواجه بودند.
مثال:
In medieval times, fleshmongers often faced moral dilemmas.
معنی فارسی کلمه fleshmonger
:
فروشنده گوشت، به ویژه شخصی که گوشت خام را میفروشد و ممکن است در برخی مواقع به طور خاص به انسانی که بدن انسان را برای استفاده تجاری میفروشد اشاره داشته باشد.