معنی فارسی fligger

B2

فلیگر، کسی که به راه‌اندازی یا پرتاب یک محصول کمک می‌کند.

Someone who assists in launching or promoting a product.

example
معنی(example):

فلیگر به راه‌اندازی محصول جدید کمک کرد.

مثال:

The fligger helped to launch the new product.

معنی(example):

به عنوان یک فلیگر، او مسئول استراتژی‌های بازاریابی بود.

مثال:

As a fligger, she was responsible for marketing strategies.

معنی فارسی کلمه fligger

: معنی fligger به فارسی

فلیگر، کسی که به راه‌اندازی یا پرتاب یک محصول کمک می‌کند.