معنی فارسی flightful

B2

پروازگونه، چیزی که حالتی از آزادی یا شادی را منتقل می‌کند.

Having a light, airy, or joyful quality.

example
معنی(example):

او به او یک لبخند پروازگونه داد که او را شاد کرد.

مثال:

She gave him a flightful smile that made him happy.

معنی(example):

رنگ‌های پروازگونه غروب دلچسب بودند.

مثال:

The flightful colors of the sunset were mesmerizing.

معنی فارسی کلمه flightful

: معنی flightful به فارسی

پروازگونه، چیزی که حالتی از آزادی یا شادی را منتقل می‌کند.