معنی فارسی flightshot
B2عکسی که در زمان پرواز گرفته شده و معمولاً نمایندۀ حرکات هواپیما است.
A photograph taken during flight, typically showing the aircraft in motion.
- NOUN
example
معنی(example):
عکاس یک پرواز زیبا از هواپیما را ثبت کرد.
مثال:
The photographer captured a stunning flightshot of the airplane.
معنی(example):
پرواز او طراحی باریک هواپیما را نشان میداد.
مثال:
His flightshot showcased the plane's sleek design.
معنی فارسی کلمه flightshot
:
عکسی که در زمان پرواز گرفته شده و معمولاً نمایندۀ حرکات هواپیما است.