معنی فارسی flim-flammed
B1به معنای فریب خوردن به طریقی که احساس ناامیدی یا پشیمانی را برای فرد به ارمغان میآورد.
Being deceived or tricked in a manner that leads to disappointment.
- VERB
example
معنی(example):
پس از اینکه فریب خورد، قسم خورد که دیگر هرگز به آن فروشنده اعتماد نکند.
مثال:
After being flim-flammed, he vowed to never trust that salesman again.
معنی(example):
معاملهای که فریب داده بود او را با پشیمانی در مورد خریدش تنها گذاشت.
مثال:
The flim-flammed deal left her with regrets about her purchase.
معنی فارسی کلمه flim-flammed
:
به معنای فریب خوردن به طریقی که احساس ناامیدی یا پشیمانی را برای فرد به ارمغان میآورد.