معنی فارسی flimflamming

B1

فریب دادن یا گمراه کردن دیگران به طور مداوم.

The act of deceiving or misleading someone repeatedly.

verb
معنی(verb):

To swindle or cheat.

example
معنی(example):

او با تکتیک‌های فروش اغراق‌آمیزش مشتریان را فریب می‌داد.

مثال:

She was flimflamming the customers with her exaggerated sales tactics.

معنی(example):

او همیشه مردم را به باور کردن داستان‌های عجیب و غریبش فریب می‌دهد.

مثال:

He is always flimflamming people into believing his wild stories.

معنی فارسی کلمه flimflamming

: معنی flimflamming به فارسی

فریب دادن یا گمراه کردن دیگران به طور مداوم.