معنی فارسی flintifying

B1

فلینتیفاید کردن به معنای فرایند تبدیل مواد به حالتی است که مشابه فلینت باشد.

The act of transforming materials to resemble flint; making something harder or more durable.

example
معنی(example):

آنها ابزارها را برای بهبود کارایی‌شان فلینتیفاید می‌کنند.

مثال:

They are flintifying the tools to improve their functionality.

معنی(example):

تیم بر روی فلینتیفاید کردن مواد مختلف تمرکز دارد.

مثال:

The team is focusing on flintifying various materials.

معنی فارسی کلمه flintifying

: معنی flintifying به فارسی

فلینتیفاید کردن به معنای فرایند تبدیل مواد به حالتی است که مشابه فلینت باشد.