معنی فارسی flneuse
B2فلنوز، زنانی که به طور غیررسمی در شهر میگردند و از جاذبههای ظاهری و فرهنگی لذت میبرند.
A woman who strolls through a city, appreciating its aesthetics and atmosphere.
- NOUN
example
معنی(example):
فلنوز به هنر خیابانی در حین راه رفتن خود نگاه تحسینآمیزی انداخت.
مثال:
The flneuse admired the street art as she walked by.
معنی(example):
به عنوان یک فلنوز، او میتواند با فرهنگ پویای شهر ارتباط برقرار کند.
مثال:
Being a flneuse allows her to connect with the vibrant culture of the city.
معنی فارسی کلمه flneuse
:
فلنوز، زنانی که به طور غیررسمی در شهر میگردند و از جاذبههای ظاهری و فرهنگی لذت میبرند.