معنی فارسی fload

B1

جریان آب یا مایعی، به ویژه در زمینه‌های کشاورزی یا مهندسی.

The flow or movement of water, especially in relation to irrigation or construction.

example
معنی(example):

جریان آب به آبیاری مزارع کمک کرد.

مثال:

The fload of water helped to irrigate the fields.

معنی(example):

آنها جریان را اندازه‌گیری کردند تا از زهکشی مناسب اطمینان حاصل کنند.

مثال:

They measured the fload to ensure proper drainage.

معنی فارسی کلمه fload

: معنی fload به فارسی

جریان آب یا مایعی، به ویژه در زمینه‌های کشاورزی یا مهندسی.