معنی فارسی flockless

B1

بدون وجود یک گروه یا گله از حیوانات.

Without the presence of a group or herd of animals.

example
معنی(example):

بعد از طوفان، مزرعه خالی و بدون گله به نظر می‌رسید.

مثال:

The farm seemed empty and flockless after the storm.

معنی(example):

در یک محیط بدون گله، هر حیوان باید از خود دفاع کند.

مثال:

In a flockless environment, each animal must fend for itself.

معنی فارسی کلمه flockless

: معنی flockless به فارسی

بدون وجود یک گروه یا گله از حیوانات.