معنی فارسی flockings

B1

گروه‌های طبیعی از پرندگان یا حیوانات، به ویژه در زمان مهاجرت یا جستجوی غذا.

Natural groups of birds or animals, especially during migration or food searching.

example
معنی(example):

گروه‌های پرندگان در غروب آفتاب آسمان را پر کردند.

مثال:

The flockings of birds filled the sky at sunset.

معنی(example):

در بهار، گروه‌های پروانه‌ها در باغ دیده می‌شوند.

مثال:

During spring, flockings of butterflies can be seen in the garden.

معنی فارسی کلمه flockings

: معنی flockings به فارسی

گروه‌های طبیعی از پرندگان یا حیوانات، به ویژه در زمان مهاجرت یا جستجوی غذا.