معنی فارسی flockier

B1

پفکی‌تر، حالت و کیفیت بیشتری از پفکی بودن را نشان می‌دهد.

Comparative form of flocky; having more fluffiness or softness.

example
معنی(example):

این پارچه پفکی‌تر از آن چیزی است که قبلاً استفاده کردیم.

مثال:

This fabric is flockier than the one we used before.

معنی(example):

نسخه جدید اسباب بازی دارای بافتی پفکی‌تر است.

مثال:

The newer version of the toy has a flockier texture.

معنی فارسی کلمه flockier

: معنی flockier به فارسی

پفکی‌تر، حالت و کیفیت بیشتری از پفکی بودن را نشان می‌دهد.