معنی فارسی flockwise
B1به صورت گروهی و منظم
In a manner that involves a group or flock moving together.
- ADVERB
example
معنی(example):
پرندگان به صورت گروهی در آسمان پرواز کردند.
مثال:
The birds flew flockwise in the sky.
معنی(example):
تیم به صورت گروهی در حین راهپیمایی حرکت کرد.
مثال:
The team moved flockwise during the march.
معنی فارسی کلمه flockwise
:
به صورت گروهی و منظم