معنی فارسی flodge

B1

گل و لای یا جایی که آب و گل با هم مخلوط شده‌اند.

A mixture of mud and water, often creating a messy area.

example
معنی(example):

کودکان در گل و لای مشغول بازی شدند.

مثال:

The children played in the flodge of mud.

معنی(example):

آنها بعد از باران در حیاط پشتی یک گل و لای درست کردند.

مثال:

They created a flodge in the backyard after the rain.

معنی فارسی کلمه flodge

: معنی flodge به فارسی

گل و لای یا جایی که آب و گل با هم مخلوط شده‌اند.