معنی فارسی floeberg

B1

توده‌ای از یخ که بر روی سطح آب شناور است.

A mass of floating ice in a body of water.

example
معنی(example):

این توده یخی از کوه یخ دور شد.

مثال:

The floeberg drifted away from the iceberg.

معنی(example):

آنها یک توده یخی را که در دریا شناور بود، مشاهده کردند.

مثال:

They spotted a floeberg floating in the sea.

معنی فارسی کلمه floeberg

: معنی floeberg به فارسی

توده‌ای از یخ که بر روی سطح آب شناور است.