معنی فارسی flowingness

B1

کیفیت یا حالت روان بودن، مثلا در مورد پارچه یا مایعات.

The quality of being flowing; smooth and graceful movement.

example
معنی(example):

جریان پارچه باعث می‌شود که لباس بسیار راحت باشد.

مثال:

The flowingness of the fabric makes the dress very comfortable.

معنی(example):

جریان موهای او حسادت‌برانگیز بود.

مثال:

The flowingness of her hair was enviable.

معنی فارسی کلمه flowingness

: معنی flowingness به فارسی

کیفیت یا حالت روان بودن، مثلا در مورد پارچه یا مایعات.