معنی فارسی flunkyish

B1

ویژگی یا خصوصیتی که نشان‌دهنده ناکامی است.

Characteristic of someone who seems unsuccessful or incompetent.

example
معنی(example):

نگرش ناکامانه او هیچ دوستی برای او به ارمغان نیاورد.

مثال:

His flunkyish attitude did not win him any friends.

معنی(example):

مردم رفتار ناکامانه او را ناپسندیدند.

مثال:

People found his flunkyish behavior off-putting.

معنی فارسی کلمه flunkyish

:

ویژگی یا خصوصیتی که نشان‌دهنده ناکامی است.