معنی فارسی flusterer
B1شخصی که باعث سردرگمی یا اضطراب دیگران میشود.
A person who causes confusion or agitation in others.
- NOUN
example
معنی(example):
سردرگمکننده با سؤالات مداومش همه را عصبی کرد.
مثال:
The flusterer made everyone nervous with her constant questions.
معنی(example):
او به عنوان یک سردرگمکننده معروف است که اغلب در جلسات هرج و مرج ایجاد میکند.
مثال:
He is known as a flusterer who often causes chaos in meetings.
معنی فارسی کلمه flusterer
:شخصی که باعث سردرگمی یا اضطراب دیگران میشود.