معنی فارسی flustroid
B1مرتبط با شکلی پیچیده یا مشکل.
Having a complex or puzzling nature.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
دستگاه فلستروئید به نظر پیچیده میرسد.
مثال:
The flustroid gadget seems complicated to operate.
معنی(example):
من یک دستگاه فلستروئید خریدم تا در کارهایم کمک کند.
مثال:
I bought a flustroid device to help with my tasks.
معنی فارسی کلمه flustroid
:مرتبط با شکلی پیچیده یا مشکل.