معنی فارسی fodge

B1

فادج به معنای گذر کردن یا عبور از یک موضوع به طور غیرمستقیم و تا حدی فریبنده است.

To maneuver through a situation or to deal with something in a way that is not straightforward.

example
معنی(example):

او تصمیم گرفت که با فادج از این مشکل عبور کند.

مثال:

He decided to fodge his way through the problem.

معنی(example):

او باید توضیح خود را فادج کند تا ساده‌تر شود.

مثال:

She had to fodge her explanation to make it simpler.

معنی فارسی کلمه fodge

: معنی fodge به فارسی

فادج به معنای گذر کردن یا عبور از یک موضوع به طور غیرمستقیم و تا حدی فریبنده است.