معنی فارسی fogyishness

B1

حالت یا ویژگی فسیل بودن یا تمایل به روش‌های قدیمی.

The quality of being old-fashioned or conservative in thought and behavior.

example
معنی(example):

فسیل‌وار بودن او در ترجیحاتش برای فیلم‌های کلاسیک نشان داده شد.

مثال:

His fogyishness showed in his preferences for classic movies.

معنی(example):

فسیل‌وار بودن گروه باعث شد که معرفی ایده‌های جدید سخت شود.

مثال:

The fogyishness of the group made it hard to introduce new ideas.

معنی فارسی کلمه fogyishness

: معنی fogyishness به فارسی

حالت یا ویژگی فسیل بودن یا تمایل به روش‌های قدیمی.