معنی فارسی foilsman

B2

فردی که در شمشیربازی از فویل استفاده می‌کند.

A person who competes in fencing using a foil.

example
معنی(example):

فویلسمن به خاطر عکس‌العمل‌های سریعش شناخته شده بود.

مثال:

The foilsman was known for his lightning-fast reflexes.

معنی(example):

به عنوان یک فویلسمن، او در مسابقات شمشیربازی مختلف شرکت کرد.

مثال:

As a foilsman, he competed in various fencing tournaments.

معنی فارسی کلمه foilsman

:

فردی که در شمشیربازی از فویل استفاده می‌کند.