معنی فارسی foistiness
B1وضعیت یا کیفیت رطوبت و بوی ناخواستنی.
The state or quality of being musty and damp.
- NOUN
example
معنی(example):
نمناکی اتاق آن را ناراحتکننده کرده بود.
مثال:
The foistiness of the room made it uncomfortable.
معنی(example):
نمناکی او در لباسهای خیسی که به تن داشت، واضح بود.
مثال:
His foistiness was evident in his damp clothes.
معنی فارسی کلمه foistiness
:وضعیت یا کیفیت رطوبت و بوی ناخواستنی.