معنی فارسی foisty
B2بوی رطوبت و ناخواستنی، معمولاً به خاطر شرایط مرطوب.
Having a musty or damp smell, typically due to moisture.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
کتاب قدیمی بوی نمناکی داشت.
مثال:
The old book had a foisty smell.
معنی(example):
زیر شیروانی به دلیل فقدان تهویه جوی نمناک داشت.
مثال:
The attic had a foisty atmosphere due to lack of ventilation.
معنی فارسی کلمه foisty
:بوی رطوبت و ناخواستنی، معمولاً به خاطر شرایط مرطوب.