معنی فارسی folliculated

B2

سلول‌هایی که از ساختار فولیکول برخوردار هستند، معمولاً مرتبط با قابلیت بازتولید.

Cells that possess follicular structures, often related to regenerative properties.

example
معنی(example):

دانشمند متوجه شد که سلول‌ها از نظر طبیعی فولیکوله شده‌اند.

مثال:

The scientist discovered that the cells were folliculated in nature.

معنی(example):

بافت‌های فولیکوله شده می‌توانند به راحتی بازسازی شوند.

مثال:

Folliculated tissues can regenerate more easily.

معنی فارسی کلمه folliculated

:

سلول‌هایی که از ساختار فولیکول برخوردار هستند، معمولاً مرتبط با قابلیت بازتولید.