معنی فارسی follicule

B1

فولیکول، یک ساختار در پوست یا دیگر بافت‌ها که معمولاً شامل جزءهایی مانند مو یا تخمک می‌باشد.

A small anatomical structure that contains hair or an egg.

example
معنی(example):

فولیکول یک کیسه کوچک در پوست است که مو را در خود جای می‌دهد.

مثال:

The follicule is a small sack in the skin that contains hair.

معنی(example):

پزشک فولیکول را در حین معاینه پوست بررسی کرد.

مثال:

The doctor examined the follicule during the skin check.

معنی فارسی کلمه follicule

:

فولیکول، یک ساختار در پوست یا دیگر بافت‌ها که معمولاً شامل جزءهایی مانند مو یا تخمک می‌باشد.