معنی فارسی fondlike

B1

شبیه به محبت و علاقه، به خصوص به چیزهای قدیمی یا با ارزش.

Resembling affection or fondness, especially towards cherished objects.

example
معنی(example):

او عشق بامزه‌ای به اسباب‌بازی‌های قدیمی‌اش داشت.

مثال:

He had a fondlike affection for his old toys.

معنی(example):

طبیعت بامزه او باعث شد که در میان همتایانش محبوب باشد.

مثال:

Her fondlike nature made her well-liked among her peers.

معنی فارسی کلمه fondlike

:

شبیه به محبت و علاقه، به خصوص به چیزهای قدیمی یا با ارزش.